معنی حوزه فرمانروایی
حل جدول
فرهنگ معین
ناحیه، جانب، طرف، میان مملکت، علمیه مرکز تحصیل علوم دینی. [خوانش: (حُ زِ) [ع. حوزه] (اِ.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل فرمانروا حکمرانی حکومت.
واژه پیشنهادی
کلمات بیگانه به فارسی
تخت فرمانروایی
فرهنگ عمید
شغل و عمل فرمانروا، حکمرانی، حکومت،
فارسی به عربی
امبراطوریه، قاعده، الإماره، الإمره
معادل ابجد
624